Friday, April 22, 2005

صفحه ای از برگ زندگی

میدانم میدانم اشک ریختن یعنی چه ...من مسیر اشک تا گونه را خوب میدانم......میدانم مسافر کیست میدانم......میدانم چشم در انتظار مسافری بودن یعنی چه....میدانم کوه بودن و یک جانشستن چیست....میدانم شبنم صبحگاهی چیست....میدانم طعم گرسنگی رامیدانم..... فقر یعنی چه میدانم..... درد شکسته بالی رامیدان...ممیدانم شمِّ بغض را میدانم ....حس مرگ رامیدانم .....دوری چیست..... میدانم .فراق چیست ....میدانم از دست دادن عزیزی یعنی چه میدانم .....طعم غربت را من خوب میدانم ......میدانم زندگی سخت است میدانم .....من فراز و نشیب زندگی را خوب میدانم .....بازی سرنوشت را میدانمو ......چه دشوار وناگوار است این بازی میدانم..... شکستن قلبی چه معنایی دارد..... له شدن زیر فشار زندگی چیست میدانم .....من سنگینی بار حرف زور را میدانم ....میدانم طلاق یعنی چه میدانم ....میدانم هوا سرد است و دستان سرد در آرزوی آتش، میدانم .....میدانم یخ زدن چیست .....میدانم کودکی را که در طلب یک سیب زجه میکشد یعنی چه .....میدانم مویة مادری در قبرستان بر مزار فرزندش چیست .....میدانم بی خانمانی چیست ...میدانم فریاد موجر بر سر مستإ جر را میدانم .....میدانم دربدری چیست .....میدانم غم باران راو چه سوزناک است سرود باران میدانم ....بی لباسی در شب عید را خوب میدانم .....میدانم غم سنگین پدر راکه ناچار است از فقر....میدانم علت سقوط رامیدانم..... علت فساد رامیدانم ...غم آب مرداب را میدانم ....میدانم سیگار چیست ....میدانم مشروب و بد مستی چیست .....عاقبت گل یخ را من خوب میدانم .....میدانم تنهایی چیست .....من بازی عشق را خوب میدانم و میدانم طعم قصة مادربزرگ را در زمستان، زیر کرسیو میدانم ....اولین لبخند کودک چه لذتی داردمیدانم .....تولد نوزاد چیست میدانم.... گرچه هیچوقت وصال تام ممکن نیست .....ولیکن من طعم وصال را خوب میدانم.... میدانم کمک به فقرا چه عظمتی دارد.....میدانم فلبی را شاد کردن شاهکاریست .....میدانم دست بی کسان را گرفتن مردانگیست .....میدانم کمی به فکر کودک همسایه بودن فتوت و جوان مردیست .....میدانم تمام اینها قسمتی از زندگیست خوب میدانم .
سودا

2 comments:

رضا میرفخرایی said...

Khoob midoonam ke midooni...doonestan nemate...va che zibast vaghti danaeito az "hanjerat" faryaad bezani.....

Unknown said...

aly bood...