Tuesday, September 13, 2005

وقت ِ مهتاب

از تموم ِ خاك ِ دنيا ..... يه وجب سهم ِ منه
اونجا كه پنجره هاش ..... من و تا خورشيد ميبره
وقتي شب منظره ها ..... تاريك و مهتابي ميشن
وقتي كه ستاره ها ...... دوباره آفتابي ميشن
تازه انگار يه شروع ِ ..... واسه پرواز از قفس
واسه دل كندن از اين ...... خاطره هاي بي نفس
واسه تكراره همه ...... قشنگياي دور ِ دور
واسه جون دادن به اين ..... ترانه هاي سوت و كور
سخت ِ اما باورش كن ..... اين فقط خود ِ منم
اين منم كه هرچي هستم ...... از منم تا به خودم
ر . م