Monday, November 21, 2005

بي تو

وقت ِ بيداري شب هاست ..... وقت ِ خاموشي ساعت
وقت ِ پرسه هاي بي تو .... وقت ِ جون دادن ِ شايد
حالا حتي ديگه سايم ..... من و تنها جا گذاشته
يه ديو ِ سياه ِ بد شكل ..... تُوي قصه پا گذاشته
رفتنت مثل ِ ظهورت ..... هنوزم برام معماست
تازه ميفهمم كه عشقت .... قصه تُوي كتاباست
تو همون باد ِ خزوني ..... واسه شعله وجودم
كاش كه از اول قصه .... هرگز عاشقت نبودم
ر . م

Wednesday, November 09, 2005

من و وبلاگم و دوستانم

سلام ..... بعد از مدتها اومدم يكمي خودموني تر از شعر و ترانه هام صحبت كنم ..... خيلي وقت ِ كه فضاي اين صفحه پر شده از ترانه هام ..... ولي فقط ترانه هام تنها نيستن ... وقتي به نظر ها نگاه ميكني ميبيني كه آره يك سري آدم ِ مهربون هميشه به من و اين ترانه ها محبت داشتن و دارن و اميدوارم كه هميشه دلگرمي من بمونن ...... بازديد كننده هاي اين صفحه فكر نكنم تعدادشون از ده بيشتر بشه ولي دهتا يعني يه دنيا ...... اين و من از يه نازنين يادگاري دارم .... يادتون بچه كه بوديم فكر ميكرديم ده تا ديگه آخرشه ؟؟ آره آخرشه ..... هر چيزه خوب دهتا خوب بود ... اين دهتا هنوزم واسه چيزاي خوب بيشترين ِ .... در هر شكل من از همه اين دوستان سپاسگذارم كه هرگز تنها م نذاشتن وكمك كردن كه به كيفيت كارم بهبود بدم ...... صحبت ِ ديگه اي نيست .... صحبت يه بهانست واسه برقراري يه ارتباط خوب ..... پس بازم مثل ِ هميشه از زبون ِ مشترك ِ من و دوستانم براي اين ارتباط استفاده ميكنم .... زبون ِ ترانه ..... منتظر ِ سري جديد ِ حرفام باشين
ده تا سپاس از همه شما
رضا ميرفخرايي