Sunday, April 24, 2005

محرم

دلم تنگ است از بی وفایی .......................... دلم می گیرد از دورنگی وجدایی
علت چیست از این همه تضویر ...................... معلول چیست با این همه تبدیل
عشق را بازیچه کردن نیست روا ........ مقصود عاشق ز معشوق نیست جز صفا
یک لغت صداقت، به زعمری محبت ........ آنی زندگانی با صراحت، به حیاطی پر زجهالت
تو که عشق را بازی و عاشق را بازیپه می انگاری ..... نشاید که نامت انسان و رسم افعالت زندگانی
اگر عشق منطقی داشت، جهان زعشاق تهی .... گر خدا ریاضت نمی داد مرا دل زغم تهی
خدایا بندگان را عشق آسان مده .......... گر میدهی عشق، زان پس سامان بده
به سودا عشق پاک و معشوق صادق بده ....... خدایا دور از ریا و رضالت معشوقی آزاده بده
سودا

No comments: