تو را صدا ميكنم ..... در اين شبانه هاي تار
تو را نظاره ميكنم ..... كه دلخوشم به عكس يار
به خود رسيده ام ولي ..... تو را سپرده ام به باد
ندارم هيچ گلايه اي ... كه برده اي مرا ز ِ ياد
تو را نظاره ميكنم ..... كه ميروي ز ِ پيش من
تو را بهانه ميكنم ..... براي گريه هاي غم
به تو شكوفه ميزدم ..... كنون خزان ِ عمرمي
مرثيه اي ز ِ غم نخوان ..... كه خود ترانه غمي
تو را نظاره ميكنم ..... در امتداد اين گذر
كه خُرد و مهو ميشوي .... ز ِ فكر ِ من در اين سفر
رضا ميرفخرايي